ودیعةلغتنامه دهخداودیعة. [ وَ ع َ ] (ع ص ) مؤنث ودیع. (از اقرب الموارد). || (اِ) زنهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیز به زنهارداده . (یادداشت مؤلف ). || امانت .
مستودعلغتنامه دهخدامستودع . [ م ُ ت َ دَ ] (ع ص ، اِ)آنکه از او نگهداری امانتی را خواسته باشند. (از اقرب الموارد). امانت نگهدار. امانت دار. || آنچه به امانت نزد کسی سپرده باشند. (
ضدلغتنامه دهخداضد. [ ض ِدد / ض ِ ](از ع ، ص ، اِ) صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: ضد بکسر ضاد در لغت ناهمتا و نزد علماء علم کلام و فقهاء بمعنی مقابل باشد و نزد حکماء قسمی از م
اصحاب صفهلغتنامه دهخدااصحاب صفه . [ اَ ب ِ ص ُف ْ ف َ ] (اِخ ) اصحاب الصفة. مهمانان اسلام بودند که در صفه ٔ مسجد نبی (ص ) شب میگذاردند و آن سایه پوشی بود پیش مسجد. و هجویری ذیل عنوان
صلحلغتنامه دهخداصلح . [ ص ُ ] (ع اِمص ) آشتی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). سِلْم . تراضی میان متنازعین . سازش . هُدْنَة. هَوادَة. مقابل حرب و جنگ : همه نیوشه ٔ خواجه به نیکو
فرانسهلغتنامه دهخدافرانسه . [ ف َ س ِ ] (اِخ ) کشوری است که در آخرین قسمتهای غربی قاره ٔ اروپا بین 51 درجه و 9 دقیقه تا 42 درجه و 23 دقیقه ٔ عرض شمالی واقع است و طول جغرافیایی آن