ودنلغتنامه دهخداودن . [ وَ ] (ع مص ) وِدان . تر کردن . (تاج المصادر بیهقی ). تر کردن چیزی و تر نهادن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || زیر خاک کردن
ودنلغتنامه دهخداودن . [ وَ دَ] (ع مص ) فرزند لاغر زادن زن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و فعل آن از باب سمع آید. (ناظم الاطباء).
ودناکسیلغتنامه دهخداودناکسی . [ وَ ] (ع اِ) به لغت مراکش ، نوعی از انجیر سپید بسیارلذیذ. (ناظم الاطباء).
ودناکسیلغتنامه دهخداودناکسی . [ وَ ] (ع اِ) به لغت مراکش ، نوعی از انجیر سپید بسیارلذیذ. (ناظم الاطباء).
آلودنلغتنامه دهخداآلودن . [ دَ ] (مص ) مالیدن یا مالیده شدن چیزی به چیزی چنانکه اثری از آن در دوّمین بماند اعم ّ از نیک و بد و خشک و تر، چون آب و خاک و خون و اشک و مشک و زهر و قی