ودداءلغتنامه دهخداودداء. [ وُ دَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ودود. به معنی دوست و بسیارمحبت . (منتهی الارب ). رجوع به ودود شود.
واددیکشنری عربی به فارسیدره کوهستاني , مسير رودخانه , دره تنگ , کودک کشي , بچه کش , قاتل بچه جديد الولا ده
ودداءلغتنامه دهخداودداء. [ وُ دَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ودود. به معنی دوست و بسیارمحبت . (منتهی الارب ). رجوع به ودود شود.
ودلغتنامه دهخداود. [ وَدد ] (ع مص ) وِداد. وَداد. ودادة. مودة. مَودِدَة. دوست داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). || آرزو بردن . (از منتهی الارب ) (تاج
ودلغتنامه دهخداود. [ وَدد / وُدد ] (اِخ ) نام بتی است . (مهذب الاسماء). نام بت قوم نوح (ع ). (منتهی الارب ). نام بتی که از قوم نوح مانده بود و عرب آن را میپرستیدند. (ترجمان عل
ودلغتنامه دهخداود. [ وِدد ] (ع اِ) دوست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (مص ) دوست داشتن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ناظم الاطباء). || آرزو داشتن . (ناظم الاطبا
ودلغتنامه دهخداود. [ وُدد ] (ع مص ) دوست داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || آرزو بردن و آرزو داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (