ودالغتنامه دهخداودا. [ وِ ] (اِخ ) وداس . بر مجموعه ٔ کتب مقدس چهارگانه ٔ هندوان اطلاق میشود. اول را ریگ مینامند، دوم یاجور، سوم ساما، چهارم اتاروان . کتاب مقدس براهمه و آن چها
وداواژهنامه آزادوَداْ:(wada) در گویش گنابادی یعنی دادن ، بخشش کردن || پس دادن ، برگشت دادن || همخوابگی کردن
ودافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکتاب مقدس هندوئیزم به زبان سنسکریت که پیش از مذهب بودایی وجود داشته و شامل دعاها و سرودهای مذهبی و عباراتی در توبه و استغفار است.
ودعلغتنامه دهخداودع . [ وَ ] (ع اِ) قبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گور. (ناظم الاطباء). رجوع به ودیع شود. || محوطه ای که گرداگرد گور باشد. (منتهی الارب ). گور یا محوطه ٔ گرداگ
ودعلغتنامه دهخداودع . [ وَ دَ ] (ع اِ) یربوع . (اقرب الموارد). کلاکموش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و آن موش دشتی و صحرایی است . (منتهی الارب ). || صدف سوخته . (ذخیره ٔ خوا
وُدّاًفرهنگ واژگان قرآنموّدت - دوست داشتنی که آثارش در عمل ظاهر گردد - محبّت ( در مورد آيه "إِنَّ ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ﭐلصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ ﭐلرَّحْمَـٰنُ وُدّاً
وَدّاًفرهنگ واژگان قرآننامي يکي از پنج بت معروف که در زمان حضرت نوح پرستيده مي شدند اين بت متعلق به قبيله كلب بوده است
وُدّاًفرهنگ واژگان قرآنموّدت - دوست داشتنی که آثارش در عمل ظاهر گردد - محبّت ( در مورد آيه "إِنَّ ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ﭐلصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ ﭐلرَّحْمَـٰنُ وُدّاً
وداعدیکشنری عربی به فارسیخدا حافظ , خدانگهدار , بخدا سپرديم , بدرود , وداع , خدا نگهدار , خداحافظ , توديع , توديع کردن