لغتنامه دهخدا
وجوه . [ وُ ] (ع اِ) ج ِ وَجْه ْ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). به معنی روی مردم از هرچیزی و مهتر قوم . (آنندراج ). || در تداول ، طریقه ها و روش ها وطورها و نوع ها. (ناظم الاطباء) : نفاذ امر پادشاهانه از همه ٔ وجوه حاصل آمد.