ولنتینا valentinaواژهنامه آزادنام مؤنث قدرتمند و توانا، سلامت این نام دخترانه زیبا شکل زنانه نام رومی (والنتیوس) Valentinus است که از کلمه لاتین Valens به معنای “سالم، قوی” گرفته شده است.
جنتینلغتنامه دهخداجنتین . [ ج َن ْ ن َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ جنت در حالت نصبی و جری . دوبهشت : کلتا الجنتین آتت اکلها. (قرآن 33/18).
دجنتینلغتنامه دهخدادجنتین . [ دَ ن َ ت َ ] (اِخ ) موضعی در بلاد رباب از بلاد تیم عربستان . (معجم البلدان ).
والتینلغتنامه دهخداوالتین . [ وَت ْ تین ] (اِخ ) نام سوره ٔ 95از سوره های قرآن مشتمل بر هشت آیه است و در مکه نازل شده و با این آیت آغاز میشود: والتین و الزیتون .
والنتینینلغتنامه دهخداوالنتینین . [ ل َ نی َ ] (اِخ ) (... سوم ) امپراتور رمانی در قسمت مغرب از 425 تا 455 م .
نغفتانلغتنامه دهخدانغفتان . [ ن َ غ َ ف َ ] (ع اِ) دو استخوان است در رخسار. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). عظمان فی رئوس الوجنتین . (اقرب الموارد) (متن اللغة). تثنیه ٔ نغفة
وجناءلغتنامه دهخداوجناء. [ وَ ] (ع ص ) شترماده ٔ سخت و استواراندام ، این مأخوذ از وجین است و گویند وجناء ناقه ٔ بزرگ وجنه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم
ابوالقاسملغتنامه دهخداابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) خبزارزی . نصربن احمدبن نصربن مأمون . این شاعر بصری امی بود و خواندن و نوشتن نمیدانست لکن شعر او در غایت جودت و لطافت بود و
دادیلغتنامه دهخدادادی . (اِ) طیفی . انثیلی . دانه ای است مانند صونک و ازو درازتر. (نزهةالقلوب ) نام دانه و حبی است بسیار تلخ به اندام جو، لیکن از جو باریکتر و درازتر و آن را جو
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی طاهر طیفور مروروذی مکنی به ابوالفضل . یاقوت گوید: او یکی از بلغاء شعراء و از روات صاحب فهم و مشارالیه درعلم است . و اوست مؤلف ت