وجدانیاتلغتنامه دهخداوجدانیات . [ وِ نی یا ] (ع اِ) ج ِ وجدانیة. اموری که به وسیله ٔ حواس خمسه ٔ باطنه ادراک میشوند. (از تعریفات ). وجدانیات اموری است که ما آنها را یا به وسیله ٔ نف
وجدانیاتلغتنامه دهخداوجدانیات . [ وِ نی یا ] (ع اِ) ج ِ وجدانیة. اموری که به وسیله ٔ حواس خمسه ٔ باطنه ادراک میشوند. (از تعریفات ). وجدانیات اموری است که ما آنها را یا به وسیله ٔ نف
مواجیدلغتنامه دهخدامواجید.[ م َ ] (ع اِ) حالتها و رقصها که به استماع نغمه صوفیان را می باشد و این جمع وجد است خلاف القیاس . (غیاث )(آنندراج ). کیفیات وجدانی . حالات و مقاماتی چند
حرقةلغتنامه دهخداحرقة. [ ح َ / ح ُ ق َ ] (ع اِمص ) حُرقت . سوز. سوزش . گرمی . سوختن . ج ، حُرَق : هم شناسید و ندادش صدقه ای در دلش آمد ز حرقان حرقه ای . مولوی .تهانوی گوید: چیزی