لغتنامه دهخدا
وثیغة. [ وَ غ َ ] (ع اِ) رکویی که در فرج شتر ماده گذارند چون خواهند که بر بچه ٔ غیر مهر آرد و بچه ٔ خود پندارد. || (ص ) اشکنه ٔ بریکدیگر فراهم آورده . || گیاه بهاری از هر جنس آمیخته درهم پیچیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).