وتخةلغتنامه دهخداوتخة. [ وَ ت َ خ َ ] (ع اِ) گل تنک . (منتهی الارب ). خلاب و وحل و گل . (ناظم الاطباء) (المنجد). || چیز اندک . (منتهی الارب ). مااغنی عنی وتخة؛ ای شیئاً. (منتهی
واخفرهنگ انتشارات معین(اِصت .) (عا.) 1 - کلمه ای است دال به تأسف و حسرت . 2 - کلمه ای است دال بر تحسین و خوشایندی .
وتخةلغتنامه دهخداوتخة. [ وَ ت َ خ َ ] (ع اِ) گل تنک . (منتهی الارب ). خلاب و وحل و گل . (ناظم الاطباء) (المنجد). || چیز اندک . (منتهی الارب ). مااغنی عنی وتخة؛ ای شیئاً. (منتهی
بودانهلغتنامه دهخدابودانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) نام تخم دوایی است . دانه وتخمی دوایی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (اشتینگاس ).
علیم بخاریلغتنامه دهخداعلیم بخاری . [ ع َ م ِ ب ُ ] (اِخ ) نام او ملابقای علیم ، وتخلصش بخاری بود. دو بیت از اشعار او را نصرآبادی نقل کرده است . (از تذکره ٔ نصرآبادی فصل دهم ص 443).