وتلغتنامه دهخداوت . [ وَ ] (اِ) وات . پوستین . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (برهان ). رجوع به وات شود. || لباس پوستی . || سخن و وات و کلام . (ناظم الاطباء).
وتلغتنامه دهخداوت . [ وَت ت / وُت ت ] (اِ صوت ) بانگ قمری . (منتهی الارب ) (آنندراج ).وُتَّة مانند آن است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
وتلغتنامه دهخداوت . [ وِ ت ُ ] (لاتینی ، اِ) من مخالفم . وتو. در فارسی وتو کردن مستعمل است . رجوع به وتو شود.
وطلغتنامه دهخداوط. [ وَطط ] (ع مص ) بانگ کردن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): وطّ المحمل ؛ صدا کرد کجاوه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). وط الوطواط؛ بانگ کرد آن وطواط.
وتاءلغتنامه دهخداوتاء. [ وَت ْءْ ] (ع مص ) گرانبار رفتن از پیری یااز نیکوخوئی و رزانت . گویند: وتاء فی مشیته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گرانبار رفتن خواه از پیر
وتگرلغتنامه دهخداوتگر. [ وَ گ َ ] (ص مرکب ) پوستین دوز. (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به وَت و وات شود.