واگردانلغتنامه دهخداواگردان . [ گ َ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) پوشاک عوضی . ملبوسی که بجای آنچه در تن دارند پوشند. (ناظم الاطباء). کن و واکن . جامه ای به ذخیره که جامه ٔ پوشیده را بد
واگردانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. ضرر؛ عدم سود.۲. جامه و لباسی که به جای لباسی که در تن دارند بپوشند.
واگردانconverter/ convertor, electric energy converterواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای تغییر یک یا چند مشخصۀ انرژی الکتریکی
واگردانی برقconversion of electricityواژههای مصوب فرهنگستانتغییر یک یا چند پارامتر الکتریکی با استفاده از واگردان متـ . واگردانی conversion 4
واگردانیدنلغتنامه دهخداواگردانیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) زیر و زبر نمودن . سرنگون کردن . (ناظم الاطباء). || بازگردانیدن . (زوزنی ) (ناظم الاطباء). مراجعت دادن . (ناظم الاطباء). || تک