واکۀ مرکب فراسوclosing diphthongواژههای مصوب فرهنگستانواکۀ مرکبی که از حالت نسبتاً باز به حالت نسبتاً بسته میگراید متـ . مصوت مرکب فراسو، واکۀ دوگانۀ فراسو، مصوت دوگانۀ فراسو
واکۀ مرکبdiphthongواژههای مصوب فرهنگستانواکهای که در یک هجا کیفیت آن بهطور محسوس تغییر کند متـ . واکۀ دوگانه، مصوت مرکب، مصوت دوگانه
واکۀ مرکب فروسوopening diphthongواژههای مصوب فرهنگستانواکۀ مرکبی که از حالت نسبتاً بسته به حالت نسبتاً باز میگراید متـ . مصوت مرکب فروسو، واکۀ دوگانۀ فروسو، مصوت دوگانۀ فروسو
واکۀ سادهmonophthongواژههای مصوب فرهنگستانواکه/ مصوتی که کیفیت آن درطی تولید یک هجا ثابت میماند متـ . مصوت ساده
دربستنلغتنامه دهخدادربستن . [ دَ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بستن . بند کردن . (آنندراج ) : دردرج سخن بگشای در پندغزل را در بدست زهد دربند. ناصرخسرو.دربند مدارا کن و دربند میان رادربند م
واکۀ مرکبdiphthongواژههای مصوب فرهنگستانواکهای که در یک هجا کیفیت آن بهطور محسوس تغییر کند متـ . واکۀ دوگانه، مصوت مرکب، مصوت دوگانه