مدخلغتنامه دهخدامدخ . [ م َ ] (ع اِمص ) بزرگی . (منتهی الارب ). عظمت . || معونت تام . (اقرب الموارد) (متن اللغة). اعانت کامل . (ناظم الاطباء). || (مص ) تمام تر یاری دادن . (منت
هوشنگلغتنامه دهخداهوشنگ . [ ش َ ] (اِخ ) پسر سیامک . نام فرزند چهارم آدم علیه السلام است که یکی از سلاطین پیشدادی بود. گویند آتش و آهن در زمان او به هم رسید وآلات زراعت کردن ساخت
واشکافتنلغتنامه دهخداواشکافتن . [ ش ِ ت َ ] (مص مرکب ) شکافتن .نبش . بازشکافتن . || خواستن . بیع. (یادداشت مؤلف ). || دلالی کردن . (ناظم الاطباء).
تقطیعلغتنامه دهخداتقطیع. [ ت َ ] (ع مص ) گوناگون عذاب کردن : قطع اﷲ علیه العذاب تقطیعاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آبرا آمیختن در شراب . (منتهی الارب )