وأجلغتنامه دهخداوأج . [ وَءْج ْ ] (ع اِمص ) سخت گرسنگی . (منتهی الارب ). جوع شدید. (از اقرب الموارد).
واجلغتنامه دهخداواج . (اِ) گفتار و کلام و سخن . (ناظم الاطباء). || پرسش ، ابی واجی ؛ از من میپرسی : ابی واجی چرا بی نام و ننگی کسی کش عاشقه چش نام و چش ننگ ؟ باباطاهر(از انجمن
واجلغتنامه دهخداواج . (اِ) گفتار و کلام و سخن . (ناظم الاطباء). || پرسش ، ابی واجی ؛ از من میپرسی : ابی واجی چرا بی نام و ننگی کسی کش عاشقه چش نام و چش ننگ ؟ باباطاهر(از انجمن
واج انداختنلغتنامه دهخداواج انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) به یاد آوردن بچه را از چیزی که فراموش کرده بود و وقتی که به یاد آن افتاده آن را میخواهد و طلب میکند.