واهبلغتنامه دهخداواهب . [ هَِ ] (ع ص ) بخشنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ). دهنده . عطاکننده . جوانمرد. سخی . باسخاوت . (ناظم الاطباء
واهب الصورلغتنامه دهخداواهب الصور. [ هَِ بُص ْ ص ُ وَ ] (ع ص مرکب ) مصور. صورت بخش . بخشنده ٔ صورتها. چهره آرای .
واهب الصورلغتنامه دهخداواهب الصور. [ هَِ بُص ْ ص ُ وَ ] (اِخ ) نامی که فلاسفه به باری تعالی دهند. نامی از نامهای صفات باری نزد حکمای مشائی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
واهب الصورلغتنامه دهخداواهب الصور. [ هَِ بُص ْ ص ُ وَ ] (ع ص مرکب ) مصور. صورت بخش . بخشنده ٔ صورتها. چهره آرای .
واهب الصورلغتنامه دهخداواهب الصور. [ هَِ بُص ْ ص ُ وَ ] (اِخ ) نامی که فلاسفه به باری تعالی دهند. نامی از نامهای صفات باری نزد حکمای مشائی . (یادداشت مرحوم دهخدا).