واماندگی جکjack stallواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن بار آئرودینامیکی وارد بر سطح بر نیروی فعالگر غلبه میکند
واماندگیلغتنامه دهخداواماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) بازماندگی . حالت آن چیزی که بازمانده و گشاده باشد. (ناظم الاطباء) : واماندگی اندر پس دیوار طبیعت حیف است و دریغا که در صلح بهشتیم . سعدی .|| خست
برگشت غلتیroll reversalواژههای مصوب فرهنگستانغلت هواپیما به یک سو براثر نیروی بیشازحد هوا بر روی سطوح فرمان؛ واماندگی جک و سمتگشت ناخواسته و برگشت برآرگیرها و کاهش نیروی برآر بال براثر تراکمپذیری هوا نیز از دیگر عوامل آن هستند
واماندگیلغتنامه دهخداواماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) بازماندگی . حالت آن چیزی که بازمانده و گشاده باشد. (ناظم الاطباء) : واماندگی اندر پس دیوار طبیعت حیف است و دریغا که در صلح بهشتیم . سعدی .|| خست
واماندگیلغتنامه دهخداواماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) بازماندگی . حالت آن چیزی که بازمانده و گشاده باشد. (ناظم الاطباء) : واماندگی اندر پس دیوار طبیعت حیف است و دریغا که در صلح بهشتیم . سعدی .|| خست
خط واماندگیstall lineواژههای مصوب فرهنگستانمرز بین وضعیت مورد قبول توربین گازی و ناحیۀ واماندگی به ازای ارتفاع معلوم
سامانۀ اخطار واماندگیstall warning systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای که احتمال بروز واماندگی را به خلبان هشدار میدهد
سامانۀ پیشگیری از واماندگیstall protection systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای در هواپیما، حساس به زاویۀ حمله، که در زاویهای معین اجرای اقداماتی مثبت را برای پیشگیری از واماندگی اعلام میکند