وَالِدَةٌفرهنگ واژگان قرآنمادر (کلمه والدة جز بر مادری که فرزند را زاییده اطلاق نمی شود ولي کلمه " أم " به غیر از مادر واقعی به کساني ديگری که رابطه آنها با شخص شباهتی به مادر داشته باش
والدةلغتنامه دهخداوالدة. [ ل ِ دَ ] (ع ص ، اِ) مادر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). ج ،والدات . ام . ماما. مامان : و والده ٔ امیر و حر
خان والدهلغتنامه دهخداخان والده . [ ل ِ دَ ] (اِخ ) نام محلی است به اسلامبول که اغلب تجارایرانی در آنجا مسکن دارند. (از پاورقی ص 321 تاریخ ادبیات پروفسور ادوارد براون ترجمه ٔ رشید یا
وَالِدَةٌفرهنگ واژگان قرآنمادر (کلمه والدة جز بر مادری که فرزند را زاییده اطلاق نمی شود ولي کلمه " أم " به غیر از مادر واقعی به کساني ديگری که رابطه آنها با شخص شباهتی به مادر داشته باش
والدةلغتنامه دهخداوالدة. [ ل ِ دَ ] (ع ص ، اِ) مادر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). ج ،والدات . ام . ماما. مامان : و والده ٔ امیر و حر
خان والدهلغتنامه دهخداخان والده . [ ل ِ دَ ] (اِخ ) نام محلی است به اسلامبول که اغلب تجارایرانی در آنجا مسکن دارند. (از پاورقی ص 321 تاریخ ادبیات پروفسور ادوارد براون ترجمه ٔ رشید یا
وَالِدَاتُفرهنگ واژگان قرآنمادران (جمع والدة . کلمه والدة جز بر مادری که فرزند را زاییده اطلاق نمی شود ولي کلمه " أم " به غیر از مادر واقعی به کساني ديگری که رابطه آنها با شخص شباهتی به
وَالِدَتِکَفرهنگ واژگان قرآنمادرت (کلمه والدة جز بر مادری که فرزند را زاییده اطلاق نمی شود ولي کلمه " أم " به غیر از مادر واقعی به کساني ديگری که رابطه آنها با شخص شباهتی به مادر داشته با