والدانلغتنامه دهخداوالدان . [ ل ِ ] (ع اِ) صیغه ٔ تثنیه در حالت رفعی . پدر و مادر. (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 102). اب و ام . (المنجد).
وَالِدَانِفرهنگ واژگان قرآنپدر و مادر(کلمه والدين كه در اصل معني دو زاينده را مي دهد جز بر پدر و مادر صلبي اطلاق نميشود(پدر و مادري كه نطفه ي فرزند از آنان تشيكل شده). ولي کلمه "أب" به غي
وَالِدَاتُفرهنگ واژگان قرآنمادران (جمع والدة . کلمه والدة جز بر مادری که فرزند را زاییده اطلاق نمی شود ولي کلمه " أم " به غیر از مادر واقعی به کساني ديگری که رابطه آنها با شخص شباهتی به
وَالِدَيْنِفرهنگ واژگان قرآنپدر و مادر(کلمه والدين كه در اصل معني دو زاينده را مي دهد جز بر پدر و مادر صلبي اطلاق نميشود(پدر و مادري كه نطفه ي فرزند از آنان تشيكل شده). ولي کلمه "أب" به غي
والدینلغتنامه دهخداوالدین . [ ل ِ دَ ] (ع اِ) صیغه ٔ تثنیه ، در حالت نصبی و جری . پدر و مادر. (ناظم الاطباء). ابوین . ابوان . والدان . باب و مام . اب و ام . بابا و ماما : دو کف کا
ارثلغتنامه دهخداارث . [ اِ ] (ع مص ) میراث یافتن . (تاج المصادر بیهقی ). میراث بردن : انا نحن نرث الارض و من علیها و الینا یرجعون . (قرآن 40/19). بعضی بطریق ارث دست در شاخی ضعی