والادگرلغتنامه دهخداوالادگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) والادگر = والاذگر، از: والاد + گر (پسوند شغل و مبالغه ). (حاشیه ٔ دکتر معین بر برهان قاطع). بنا. (برهان قاطع) (آنندراج )(ناظم الاطباء
والاذگرلغتنامه دهخداوالاذگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) بنائی که دیوار چینه چینه سازد. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ خطی ). رجوع به والاد و والادگر شود.
والدگریparentingواژههای مصوب فرهنگستانتمام فعالیتهای مرتبط با شیوههای تربیتی والدین که ازطریق آنها والدین با فرزندانشان تعامل میکنند
والدگری اقتدارگراauthoritarian parentingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش والدگری مبتنی بر محدودسازی هرچه بیشتر که در آن والد یا پرستار بر اطاعت اصرار میورزد و گفتوگو و تشریک مساعی را کنار میگذارد و برای جلوگیری از رفتار ن
والدگری مقتدرانهauthoritative parentingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش والدگری مبتنی بر تشریک مساعی که در آن والد یا پرستار کودک را به خودمختاری و استقلال ترغیب میکند و درعینحال برخی محدودیتها را بر رفتار کودک اعمال می
گلکارفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. کارگری که در کارهای ساختمانی کار میکند.۲. بنا؛ والادگر؛ گِلگرو.
والاذگرلغتنامه دهخداوالاذگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) بنائی که دیوار چینه چینه سازد. (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ خطی ). رجوع به والاد و والادگر شود.
بنافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکسی که پیشهاش ساختن خانه و سایر کارهای ساختمانی است؛ سازندۀ عمارت؛ گِلکار؛ والادگر؛ راز.