وافیفرهنگ مترادف و متضاد۱. بس، بسنده، فراوان، کافی، مستوفا، مشبع، مکفی ۲. باکفایت، سزاوار، لایق ۳. باوفا
وافیلغتنامه دهخداوافی . (اِخ ) (مولانا...) از شعرای همزمان امیرعلیشیر نوائی در قرن نهم که در ترجمه ٔ مجالس النفائس درباره ٔ وی چنین آمده است : «عطار است و فرزند شهر هرات است و د
وافیلغتنامه دهخداوافی . (اِخ ) نصربن احمدبن اسماعیل امیر معروف سامانی . رجوع به نصربن احمد سامانی و احوال و اشعار رودکی نوشته ٔ سعید نفیسی شود.
وافیلغتنامه دهخداوافی . (ع ص ) وفاکننده به عهد. نگهبان عهد. (از اقرب الموارد). باوفا. راست . صادق . آنکه به شرط و عهد خود وفا کند. (ناظم الاطباء) : ایا رسم و اطلال معشوق وافی شد
وافی اﷲآبادیلغتنامه دهخداوافی اﷲآبادی . [ ی ِ اَل ْ لاه ] (اِخ ) محمد عبدالغفور خلف منشی ظهور احمدبن شیخ عبدالواحد. از شعرای فارسی ساکن هند که در قرن سیزده و چهارده هجری میزیسته است . و
وافی اصفهانیلغتنامه دهخداوافی اصفهانی . [ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) خلف میرزا جعفر غیرت اصفهانی شاعری که در قرن سیزدهم میزیسته است . (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).
وافی اصفهانیلغتنامه دهخداوافی اصفهانی . [ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) مصطفی معظم فرزند علیرضا از شاعران قرن سیزدهم و چهاردهم . (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).
وافی عنایتلغتنامه دهخداوافی عنایت . [ ع ِ ی َ ] (ص مرکب ) کامل عنایت . دارای عنایت تمام : و آیت وافی عنایت فضل اﷲ المجاهدین علی القاعدین [ قرآن 95/4 ] مؤید این معنی است . (حبیب السیر
وافی تبریزیلغتنامه دهخداوافی تبریزی . [ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از اصیل زادگان تبریز است . در صغر سن به کسب فضایل و کمال توجه پیدا کرده . حاوی فنون استعداد گشت و در ابتدای جوانی به شعر گفتن ت
وافی اﷲآبادیلغتنامه دهخداوافی اﷲآبادی . [ ی ِ اَل ْ لاه ] (اِخ ) محمد عبدالغفور خلف منشی ظهور احمدبن شیخ عبدالواحد. از شعرای فارسی ساکن هند که در قرن سیزده و چهارده هجری میزیسته است . و
وافی اصفهانیلغتنامه دهخداوافی اصفهانی . [ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) خلف میرزا جعفر غیرت اصفهانی شاعری که در قرن سیزدهم میزیسته است . (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).
وافی اصفهانیلغتنامه دهخداوافی اصفهانی . [ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) مصطفی معظم فرزند علیرضا از شاعران قرن سیزدهم و چهاردهم . (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور).
وافی عنایتلغتنامه دهخداوافی عنایت . [ ع ِ ی َ ] (ص مرکب ) کامل عنایت . دارای عنایت تمام : و آیت وافی عنایت فضل اﷲ المجاهدین علی القاعدین [ قرآن 95/4 ] مؤید این معنی است . (حبیب السیر
وافی تبریزیلغتنامه دهخداوافی تبریزی . [ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از اصیل زادگان تبریز است . در صغر سن به کسب فضایل و کمال توجه پیدا کرده . حاوی فنون استعداد گشت و در ابتدای جوانی به شعر گفتن ت