لغتنامه دهخدا
واصل . [ ص ِ ] (اِخ ) از شعرای ساکن هند است . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن درباره ٔ وی چنین نویسد: واصل از سنجیده طبعان کشمیر بودو عمر عزیز در پی وصول مطلوب به دهلی به سر نمود:چون به من نامه ٔ آن روشنی دیده رسیدشد روان قاصد اشکم که جوابش ببردآن که یکدم شب هجران تو آسوده