واصلیلغتنامه دهخداواصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالوهاب بن نصیربن عبدالوهاب بن عطأبن واصل الواصلی الرازی الصوفی مکنی به ابوسعید. از محدثان است . در رجب سال 287 متولد شد و در
واصلیلغتنامه دهخداواصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن واصل المستملی الواصلی الزوزنی مکنی به ابوالقسم از محدثان است . به سال 376 هَ . ق . در زوزن درگذشت وی از ابی محمد عبدالرحمن
واصلیلغتنامه دهخداواصلی . [ ص ِ ] (اِخ ) میرزا نورعلی لکهنوئی از شعرای ساکن هند است و از میرزا محمدفاخر مکین تعلیم می گرفت و با میرزا محمد جعفرخان راغب به عظیم آباد رفت و همانجا
واصلیلغتنامه دهخداواصلی . [ ص ِ ] (ص نسبی ) رسیده . واصل شده . وصول شده : و بغیر همان مبلغ فوق چیزی انفاد خزانه ٔعامره نمیشد و شانزده یک از وجه واصلی سر کار خاصه شریفه در وجه معی
واثلیلغتنامه دهخداواثلی . [ ث ِ ] (اِخ ) حمران بن المنذر... که به گفته ٔبخاری از ابوهریره سماع کرده است . (لباب الانساب ).
واثلیلغتنامه دهخداواثلی . [ ث ِ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسماعیل مکنی به ابواسحاق از فرزندان واثلةبن الاسقع دوست پیغمبر است و ابوسعد سمعانی با اجازه از او روایت کرده است وی از اهل ماو
واصلی تبریزیلغتنامه دهخداواصلی تبریزی . [ ص ِ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از ابریشم فروشان شهر مذکور بود. درآخر تاجر گشت و در جوانی فوت شد. این مطلع ازوست :مشکلی هست ز سرّ دهنت در دل ماتا نگویی سخ
واصلی بخاراییلغتنامه دهخداواصلی بخارایی . [ ص ِ ی ِب ُ ] (اِخ ) از شعرای بخاراست و این مطلع از اوست :آن گردباد نیست به گرد سرای توسرگشته ای ست رقص کنان در هوای تو.(تحفه ٔ سامی ص 166 چ وح
واصلی شاهجهان آبادیلغتنامه دهخداواصلی شاهجهان آبادی . [ ص ِ ی ِ ج َ ] (اِخ ) میرزاامام وردی بیک . اصلش از ایران است و در شاهجهان آبادمتولد شد و هم بدانجا نشو و نما یافته و در سخن سنجی طبعی موز
واصلی شیرازیلغتنامه دهخداواصلی شیرازی . [ ص ِ ی ِ ] (اِخ ) شاعری است . صاحب آثار العجم درباره ٔ وی چنین نویسد: آقاخان مانی طبعش روان و صافی در خط نستعلیق طاق و یگانه ٔ آفاق بود. واصلی ب
واصلی مروزیلغتنامه دهخداواصلی مروزی . [ ص ِ ی ِ م َرْ وَ ] (اِخ ) شاعری است که در 968 هَ . ق . وفات یافت . رجوع به فرهنگ سخنوران و تذکره ٔ هفت اقلیم شود.
واصلی تبریزیلغتنامه دهخداواصلی تبریزی . [ ص ِ ی ِ ت َ ] (اِخ ) از ابریشم فروشان شهر مذکور بود. درآخر تاجر گشت و در جوانی فوت شد. این مطلع ازوست :مشکلی هست ز سرّ دهنت در دل ماتا نگویی سخ
واصلی بخاراییلغتنامه دهخداواصلی بخارایی . [ ص ِ ی ِب ُ ] (اِخ ) از شعرای بخاراست و این مطلع از اوست :آن گردباد نیست به گرد سرای توسرگشته ای ست رقص کنان در هوای تو.(تحفه ٔ سامی ص 166 چ وح
واصلی شاهجهان آبادیلغتنامه دهخداواصلی شاهجهان آبادی . [ ص ِ ی ِ ج َ ] (اِخ ) میرزاامام وردی بیک . اصلش از ایران است و در شاهجهان آبادمتولد شد و هم بدانجا نشو و نما یافته و در سخن سنجی طبعی موز
واصلی شیرازیلغتنامه دهخداواصلی شیرازی . [ ص ِ ی ِ ] (اِخ ) شاعری است . صاحب آثار العجم درباره ٔ وی چنین نویسد: آقاخان مانی طبعش روان و صافی در خط نستعلیق طاق و یگانه ٔ آفاق بود. واصلی ب
واصلی مروزیلغتنامه دهخداواصلی مروزی . [ ص ِ ی ِ م َرْ وَ ] (اِخ ) شاعری است که در 968 هَ . ق . وفات یافت . رجوع به فرهنگ سخنوران و تذکره ٔ هفت اقلیم شود.