واشد لازمcritical gapواژههای مصوب فرهنگستانحداقل اندازۀ واشد که راننده برای گردش به چپ یا ورود به جریان تردد نیاز دارد
واشُد ریل سومthird rail gapواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از مسیر ریل سوم که برای عایقبندی الکتریکی یا انقباض و انبساط ریلگذاری نمیشود
تعیین واشدgap settingواژههای مصوب فرهنگستانامکان یا تنظیمی در دستگاه فرماندهی (signal controller) برای قطع چراغ سبز ازطریق اندازهگیری فاصلۀ زمانی عبور دو وسیلۀ نقلیه، با احتساب طول و سرعت هر یک از آنها
مدت انتظار واشدgap expectancyواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان وقوع یک واشد در یک مسیر متـ . انتظار واشد
الفاظلغتنامه دهخداالفاظ. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لَفظ. سخنان . (آنندراج ) (المنجد). صاحب تاج العروس گوید: «لفظ» واحد «الفاظ» و آن در اصل مصدر است - انتهی . و صاحب منتهی الارب آرد: لفظ؛
مدت انتظار واشدgap expectancyواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان وقوع یک واشد در یک مسیر متـ . انتظار واشد
یوسفلغتنامه دهخدایوسف . [ س ُ ] (اِخ ) میرزا جلال الدین اصفهانی . طبع پاکیزه اش یوسف کنعان سخندانی است . از اوست :از تبسم لب آن غنچه دهن گویا شدداغ دل چشم تو روشن که نمکدان واشد
چنگ مریملغتنامه دهخداچنگ مریم . [ چ َ گ ِ م َ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی باشد مانند پنج انگشت و چون زنی دشوار زاید آن را در آب گذارند همین که آن گیاه از هم واشد آن زن را ن