وعثةلغتنامه دهخداوعثة. [ وَ ث َ ] (ع ص ) زن فربه بسیارگوشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
واسهلغتنامه دهخداواسه . [ س َ / س ِ ] (اِ) پروانه و جانور پرداری که گرداگرد چراغ پرواز می کند. (ناظم الاطباء). در مآخذ دیگر دیده نشد.
واسهلغتنامه دهخداواسه . [ س ِ ] (حرف اضافه ) در تداول عوام ،برای . بهرِ. (یادداشت مؤلف ). رجوع به سوی شود. کلمه ٔ تعلیل مأخوذ از واسطه ٔ تازی به معنی بسبب و به جهت و برای و به
تاسه واسهلغتنامه دهخداتاسه واسه . [ س َ / س ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است بمعنی اضطراب و تلواسه و بیقراری .(برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). اضطراب و بیقراری بود.
واسهلغتنامه دهخداواسه . [ س َ / س ِ ] (اِ) پروانه و جانور پرداری که گرداگرد چراغ پرواز می کند. (ناظم الاطباء). در مآخذ دیگر دیده نشد.
واسهلغتنامه دهخداواسه . [ س ِ ] (حرف اضافه ) در تداول عوام ،برای . بهرِ. (یادداشت مؤلف ). رجوع به سوی شود. کلمه ٔ تعلیل مأخوذ از واسطه ٔ تازی به معنی بسبب و به جهت و برای و به
تاسه واسهلغتنامه دهخداتاسه واسه . [ س َ / س ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) از اتباع است بمعنی اضطراب و تلواسه و بیقراری .(برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). اضطراب و بیقراری بود.