وارویقلغتنامه دهخداوارویق . (اِخ ) تلفظ ترکی وارویک . رجوع به وارویک و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
واروکلغتنامه دهخداواروک . (اِ) برجستگی که بر پوست آدمی پدید آید چون نخودی . زگیل . (از یادداشتهای مؤلف ). آژخ . بالو. پالو. ثؤلول . زلق . مهک . وارو. رَزک . اَزَغ . رجوع به ثؤلول شود.
وارویکلغتنامه دهخداوارویک . (اِخ ) ملقب به شاه تراش . متولد به سال 1428 م . و مقتول به سال 1471 م . شوهرخواهر ریچارد دیورک انگلیسی است که او را به ادعای تاج و تخت انگلیس برانگیخت . وی هانری ششم را به تخت سلطنت رسانید و نگهبان پ