واردارلغتنامه دهخداواردار. (اِخ ) نهری است در بالکان که قسمتی از یوگسلاوی و یونان را آبیاری می کند و به دریای اژه میریزد و 340 هزار گز طول دارد.
اسکوبلغتنامه دهخدااسکوب . [ ] (اِخ ) شهریست در روم ایلی مرکز ولایت قوصوه بساحل نهر «واردار» در 180 هزارگزی شمال غربی سلانیک . قسمت اعظم شهر در جهت شمال شرقی نهر مزبورواقع است و ف
گوکیلیلغتنامه دهخداگوکیلی . [ گ َ ] (اِخ ) نام قصبه ٔ مرکز قضا واقع در 65هزارگزی شهر سلانیک در ساحل غربی شهر واردار و در امتدادراه آهن در ولایت سلانیک یونان . (قاموس الاعلام ترکی
پلاچکاویتزالغتنامه دهخداپلاچکاویتزا. (اِخ ) نام کوهی است بزرگ در قسمت شرقی ولایت قوصوه از بالای اشتبگ شروع کرده از میان دو مجرای واردار و قره صو ابتدا بسوی مشرق و بعد بطرف جنوب شرقی مم
بابونهلغتنامه دهخدابابونه . [ ن َ ] (اِخ ) نام کوهی است در ولایت سناستر در جهت شمالی قصبه ٔ پرلپه در حال تمایل بمشرق بسوی مجرای رود واردار امتداد مییابد. (قاموس الاعلام ترکی ج 2).
مقدونیهلغتنامه دهخدامقدونیه . [ م َ نی ی َ / م َ ی ِ ] (اِخ ) نام شهری است که دارالملک فیلقوس پدر اسکندر بوده . (برهان ) (آنندراج ). شهری است ... پایتخت فیلقوس . (فرهنگ رشیدی ). نا