واحهلغتنامه دهخداواحه . [ ح َ ] (ع اِ) (اصطلاح جغرافیایی ) واح . آبادی که در وسط ریگزار قرار دارد و آن لفظی است منقول از لغت مصری . (المنجد). رجوع به واح و واحات شود.
واحدفرهنگ انتشارات معین(حِ) [ ع . ] 1 - (اِ. ص .) یک ، یکی . 2 - یگانه ، یکتا. 3 - مجموعة افرادی که مأمور انجام عملیات مشترکی هستند. 4 - یک ساعت درس در هفته در یک نیم سال تحصیلی دورة
واحد (اندازه) اتاقگویش اصفهانی تکیه ای: metr طاری: metr / gaz طامه ای: metr / giz طرقی: metr / gaz کشه ای: metr نطنزی: metr
واحد باغگویش اصفهانی تکیه ای: kila / qefis طاری: gerâ / giri /qasaba طامه ای: kila / qeviz طرقی: ǰirib / merd کشه ای: rojol / metr نطنزی: qefis
بریمیلغتنامه دهخدابریمی .[ ب ُ رَ ] (اِخ ) واحه ای در قسمت شرقی جزیرةالعرب ، که مرکز آن بهمین نام در فاصله ٔ 150کیلومتری شمال ابوظبی واقع است . وسعت این واحه در حدود 6 در 9 کیلوم
ذبیانلغتنامه دهخداذبیان .[ ذِب ْ ] (اِخ ) دسته ای از واحه ها بالجزایر در ایالت قسطنطین بدانسوی اورس .