واترلغتنامه دهخداواتر. [ ت َ ] (ص تفضیلی ) دورتر و والاتر. (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). بالاتر. (رشیدی ). دورتر، چنانکه گویند: پای واتر نهاد یعنی پا را دورتر گذاشت . (برهان ) (آن
واترلغتنامه دهخداواتر. [ ت ِ ] (اِخ ) خاورشناس آلمانی که در سال 1771 م .در شهر التنبورگ از نواحی ساکس متولد شد و در سال 1826 م . درگذشت . وی معلم زبانهای شرقی در شهر هال بودو کت
واترفردلغتنامه دهخداواترفرد. [ ت ِ ف ُ] (اِخ ) نام شهر حاکم نشین ناحیه ٔ واترفرد که در حدود 26500 تن جمعیت دارد.
واترفردلغتنامه دهخداواترفرد. [ ت ِ ف ُ ] (اِخ ) ناحیه ای است در ایرلند، در حوزه ٔ مونستر که جمعیت آن در حدود 51900 تن و حاکم نشین آن شهر واترفرد و محصول آن آهن ، سرب و مس و صنایع ع
واترپولوفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی ورزش شبیه فوتبال، که در استخر بزرگی بین دو دستۀ هفتنفری صورت میگیرد. توپ با دست پاس داده میشود و هریک از بازیکنان سعی دارند توپ را داخل دروازۀ حریف کنند
واترپروفلغتنامه دهخداواترپروف . [ ت ِ ] (انگلیسی ، ص ) (از: واتر = آب + پروف = مقاوم ، محکم ، غیرقابل نفوذ) اشیائی که از نفوذ و صدمه ٔ آب و رطوبت در امان باشند (مانند ساعت ).