وابؤساهلغتنامه دهخداوابؤساه . [ ب ُءْ ] (ع صوت مرکب ) (مرکب از «وا» ندبه + منادی مندوب ) کلمه ای که برای اظهار بدبختی و بیچارگی بر زبان آرند.
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن ابوعثمان موسی بن عثمان بن موسی بن عثمان بن حازم حازمی همدانی ، ملقب به زین الدین ومکنی به ابوبکر (548 یا 549 - 584 هَ . ق ) ح
حازمیلغتنامه دهخداحازمی . [ زِ ] (اِخ ) الهمدانی . محمدبن موسی بن عثمان بن حازم ملقب به زین الدین و مکنی به ابی بکر، معروف به حازمی همدانی . محدثی شافعی . مولد وی 548 و یا 549و و
قاسم رسیلغتنامه دهخداقاسم رسی . [ س ِ رَس ْ سی ی ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن اسماعیل حسنی علوی ، مکنی به ابومحمد ومشهور به رسی (169 - 246 هَ . ق .) از پیشوایان زیدیه و مردی دانشمند و فق
شاهپور مهرانلغتنامه دهخداشاهپور مهران . [ رِ م ِ ] (اِخ ) از سرداران و نجبای مقتدر ایران در عصر ساسانیان بود. کریستنسن می نویسد: مقتدرترین نجبای ایران در قرن پنجم میلادی دو تن بودند یکی
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالملک معروف به واسطی ، فقیه شافعی عراق در روزگار خود بود. به سال 662 هَ . ق . در واسط به دنیا آمد و به سال 738 در همان