وابسته بهدیکشنری فارسی به انگلیسیacious _, ac_, ate, ative _, eer _, hypo-, ian _, ic _, ie _, ish _, ive _, of, ory _
غریزةلغتنامه دهخداغریزة. [ غ َزَ ] (ع اِ) سرشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . سرشت و طبیعت . (غیاث اللغات ). سرشت مردم . (دهار). طبیعت اعم از خیر و شر. ج ، غَرائِز. (اقرب الموارد)
خرسلغتنامه دهخداخرس . [ خ ِ ] (اِ)چارپایی گوشت خوار و بسیار پشم آلود از طایفه ٔ ماشیةالخفیة. (از ناظم الاطباء). بهندی آزاریچهه گویند. (ازغیاث اللغات ). در حاشیه ٔ برهان چ معین
هنر نوmodern artواژههای مصوب فرهنگستانجنبش نوگرایی که در غرب شکل گرفت و در اواخر سدۀ نوزدهم هنرمندان وابسته به این جنبش اساس جهانبینی و آفریدههای خود را بر ذهن نهادند و با این تعبیر به خلق آثار خو
یونسکولغتنامه دهخدایونسکو. [ ن ِ ک ُ ] (اِخ ) نامی متشکل از حروف اول کلمات انگلیسی Organisation Cultural and Scientific ,Educational Nations United (که به علامت اختصاری .O.C.S.E.N
خانوادهلغتنامه دهخداخانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرم