هیواواژهنامه آزادبه كردي اميد و ارزو كه روي پسر ميذارن به تركي ميوه ي به كه روي دختر ميذارن آرزو امید و آرزو، نامی که اگر بر روی پسر باشد به معنی امید است و اگر بر روی دختر بگذا
هیوعلغتنامه دهخداهیوع . [ هَُ] (ع مص ) هیع. هیعة. هیعوعة. هیعان . بددل گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بددل شدن . (المصادر زوزنی ). ترسیدن . بددلی کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
هیوانلغتنامه دهخداهیوان . [ ] (اِخ ) شهری است [ به هندوستان ] بر سر کوه نهاده و از این شهر آبی فرودآید به دامن کوه و اندر کشت به کار شود. (حدود العالم ).
هُدُواْفرهنگ واژگان قرآنهدايت شدند - بازگشتند (اصل در معني اين کلمه بازگشتن است .کلمه هدي به معناي راهنمائي به سوي مطلوب به نرمي و لطف است و اهتدا پذیرفتن هدايت و ایستادگی در راه کسب آ
هیوانلغتنامه دهخداهیوان . [ ] (اِخ ) شهری است [ به هندوستان ] بر سر کوه نهاده و از این شهر آبی فرودآید به دامن کوه و اندر کشت به کار شود. (حدود العالم ).