معهددیکشنری عربی به فارسیبنياد نهادن , برقرار کردن , تاسيس کردن , موسسه , بنداد , بنگاه , بنياد , انجمن , هيلت شورا , فرمان , اصل قانوني , مقررات
اشورنیکلغتنامه دهخدااشورنیک . [ اِش ْ وِ ] (اِخ ) نیکلا. از مردان سیاسی اتحاد جماهیر شوروی بود که بسال 1888 م . در سن پترزبورگ متولد شد و مدتی صدر هیأت رئیسه ٔ شورای عالی آن کشور
تصویبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. به راستی و درستی امری حکم کردن؛ رٲی به درستی کاری دادن؛ تٲیید؛ راستودرست دانستن.۲. راستگو دانستن.۳. (سیاسی) رٲی موافق دادن به لایحۀ قانونی از طرف مجلس شور
مصلحت خانهلغتنامه دهخدامصلحت خانه . [ م َ ل َ ح َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آنجا که در صلاح صواب کار اندیشه و غور کنند. مجلس رایزنی و چاره اندیشی و مشاورت . || مجلسی که ناصرالدین شاه قاج