حیادلغتنامه دهخداحیاد. (ع مص ) محایده . میل کردن از چیزی . یکی سوی شدن از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حایده ؛ جانبه و فی اساس مال عنه و عدل . (از اقرب الموارد).
حیادلغتنامه دهخداحیاد. [ ح َ ] (ع اِ) چیزی یا آنچه به یک کشیدن پستان فرودآید از شیر وقت دوشیدن : ما ترک حیاداً. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). صاغانی این کلمه را بضم حاء و قا
هیجدهگویش اصفهانی تکیه ای: hižde طاری: hižde طامه ای: hiždeh طرقی: hižde کشه ای: hiždeh نطنزی: hiždeh
inundatedدیکشنری انگلیسی به فارسیفرو ریختن، زیر سیل پوشاندن، سیل زده کردن، از اب پوشانیدن، اشباع کردن