هیردانلغتنامه دهخداهیردان . [ هََ رُ ] (ع اِ) دزد. (منتهی الارب ). لص . (از اقرب الموارد). || گیاهی است . (از اقرب الموارد).
ژان هیرکانوسلغتنامه دهخداژان هیرکانوس . (اِخ ) نام سردار لشکری از یهود که بیاری آنتیوخُس سلوکی به جنگ فرهاد دوم اشکانی شتافت . (ایران باستان ج 3 ص 2238).
بیرگانلغتنامه دهخدابیرگان . (اِخ ) نام دهستان بخش شوراب شهرستان شهرکرد است و دارای 9 آبادی و 1670 تن سکنه است . (از دایرة المعارف فارسی ).
هیردانلغتنامه دهخداهیردان . [ هََ رُ ] (ع اِ) دزد. (منتهی الارب ). لص . (از اقرب الموارد). || گیاهی است . (از اقرب الموارد).
حیرانواژهنامه آزادحیران:هیران یا هئران ، آبادی کوهستانی و ییلاقیِ بسیار زیبای شهرستان آستارا که در سی کیلومتری راه آستارا به اردبیل قرار دارد .هیران در اصل و در زبان بومی تالشی ب
ژان هیرکانوسلغتنامه دهخداژان هیرکانوس . (اِخ ) نام سردار لشکری از یهود که بیاری آنتیوخُس سلوکی به جنگ فرهاد دوم اشکانی شتافت . (ایران باستان ج 3 ص 2238).
گرگانلغتنامه دهخداگرگان . [ گ ُ ] (اِخ ) پهلوی آن ورکان = هیرکانیا . رک : مارکوارت . شهرستانها ص 12 ح 17: اونوالا 92. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام شهری است در دارالملک استرآ