هیترفرهنگ انتشارات معین(تِ) [ انگ . ] (اِ.) وسیله ای برای گرم کردن هوای مکان هایی مانند اتاق و کارخانه ، اجاق برقی ، بخاری برقی . (فره ).
هاترلغتنامه دهخداهاتر. [ ت ِ ] (ع ص ) کسی که پرده ٔ ناموس دیگری بدرد. (از اقرب الموارد). || آنکه از پیری بی خرد گردد. (از منتهی الارب ). ج ، هاترون ، و هَتَره . || هتر هاتر، مبا
هاترالغتنامه دهخداهاترا. (اِخ ) هتره . نام یونانی الحضر است . این شهر به مسافت سه روز راه از موصل کنونی واقع بود و قلعه ٔ محکمی داشت . نویسندگان قرون اسلامی از عظمت این شهر چیزها
هترةلغتنامه دهخداهترة. [ هََ رَ] (ع اِ) اسم مرة از هَتْر. (اقرب الموارد). || گولی و حماقت محکم و استوار. (از اقرب الموارد)(از معجم متن اللغة) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
هبترلغتنامه دهخداهبتر. [ هََ ت َ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصیر. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).