هچهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهچوب دوشاخه که در بغل درخت یا زیر شاخۀ خمیده بزنند تا راست بایستد؛ دوهچه.
هبةدیکشنری عربی به فارسیاعطا , موهبت , دست بدست دادن عروس و داماد , بخشيدن , فاش کردن , بذل , تند باد , باد ناگهاني , انفجار , فوت , خوشي , تفريح , تمايل , مزمزه , چشيدن , حب , حب دارو
خاچهلغتنامه دهخداخاچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) هاچه و هچه (در بروجرد)، کچک (در گیلان )، چوب دوشاخی که بر زیر شاخی از درخت و مانند آن زنند تا فرو نیفتد.