هچللغتنامه دهخداهچل . [ هََ چ َ ] (اِ) در تداول عوام ، مخمصه . کش و واکش . (یادداشت به خط مؤلف ).- در هچل افتادن ؛ گرفتار شدن . (یادداشت به خط مؤلف ).- در هچل افتادن کسی یا
هچللغتنامه دهخداهچل . [ هََ چ َ ] (اِ) در تداول عوام ، مخمصه . کش و واکش . (یادداشت به خط مؤلف ).- در هچل افتادن ؛ گرفتار شدن . (یادداشت به خط مؤلف ).- در هچل افتادن کسی یا
هچلفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگرفتاری؛ دردسر؛ خطر؛ مخمصه. در (تو، به) هچل افتادن: [عامیانه، مجاز] دچار مخمصه و گرفتاری شدن.