قدیةلغتنامه دهخداقدیة. [ ق ِ ی َ ] (ع اِ) روش . رسم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || عادت . || حالتی که شخص در آن است . (ناظم الاطباء). گویند: خذ هدیتک و قدیتک ؛ ای فیما کنت
فدیةلغتنامه دهخدافدیة. [ ف ِدْ ی َ ] (ع اِ) سربها. (منتهی الارب ). آنچه از مال بجای مفدی داده شود. (از اقرب الموارد). ج ، فِدی ̍، فِدَیات ، مانند سدره و سدرات . (اقرب الموارد).