هپل هپولغتنامه دهخداهپل هپو. [ هََ پ َ هََ ] (ص مرکب )در تداول عامه ، بی ترتیب و بی قانون . (فرهنگ نظام ).
هَپَل و هَپَوفرهنگ گنجواژه 1-بی اعتقاد، هرهری2ـ هرج و مرج، لاقیدی.هپل و هپو کردن= از بین بردن، حیف و میل کردن.
زجللغتنامه دهخدازجل . [ زَ ج َ ] (ع اِ) بازی . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (از متن اللغة). بازی و لعب . (ناظم الاطباء). || آواز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). صوت و آوا
کمدی نوnew comedyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمدی نوآورانه در قرنهای سوم و چهارم پیش از میلاد که در واکنش به کمدی کهن به وجود آمد و با فاصله گرفتن از هزل و هجو کمدی کهن، داستان عاشقانه با پایانی خوش
لیلیلغتنامه دهخدالیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت سعدبن ربیعة. معشوقه ٔ قیس بن ملوح بن مزاحم ، معروف به مجنون لیلی : بلبل به غزل طیره کند اعشی راصلصل به نوا سخره کند لیلی را. منوچهر
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن فارس بن زکریا اللغوی . ابن جوزی گوید احمدبن زکریا ابن فارس به سال سیصد و شصت و نه درگذشت ، و دو روز پیش از مرگ این قطعه بگفت :یارب ا
ذهبلغتنامه دهخداذهب . [ ذَ هََ ] (ع اِ) زر. طلا عقیان . ذَهبة. تبر. عسجد. سام . عین . نضر. ج ، اَذهاب ، ذُهوب . ذُهبان ، ذِهبان . یکی از اجساد کیمیاگران و ارباب صناعت کیمیا از