هُوْناگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی آنجا ، همراه با اشاره چشمی یا دستی برای نگاه کردن به جایی ، آنجاست
هونازفرهنگ نامها(تلفظ: hu nāz) (هو = خوب + ناز = کرشمه ، غمزه) ویژگی آن که دارای ناز و کرشمه خوب و نیک است ؛ (به مجاز) جذاب و دلپسند .
هَوْنَفرهنگ واژگان قرآنفروتني و تواضع (درعبارت "الذين يمشون علي الأرض هونا ": "مؤمنين کساني هستند که روي زمين با وقار و فروتني راه ميروند" به نظر ميرسد که مقصود از راه رفتن در زمين ني
پچیلیلغتنامه دهخداپچیلی . [ پ ِ ] (اِخ ) یا چیلی از ایالات چین در سرحد مغولستان میان دو ایالت شینگ کینگ و هونان و در مشرق آن خلیج پچیلی واقع است . مساحت این ایالت در حدود 315000