دربندانلغتنامه دهخدادربندان . [ دَ ب َ ] (اِ مرکب ) محاصره . حصار. (یادداشت مرحوم دهخدا). شهربند. حصارداری : در آن سالی کجا روید به سنگ خاره بر نعمت ز خصم او به شهر خصم باشد قحط و