حرباءلغتنامه دهخداحرباء.[ ح ِ ] (ع اِ) میخهای زره یا سر میخها در حلقه ٔ زره . || پشت . || گوشت پشت یا تندی مهره ٔ پشت . || زمین درشت . (منتهی الارب ).
حرباءلغتنامه دهخداحرباء. [ ح َ رَ ] (ع اِ) واحَرَباء و واحَرَبی ̍؛ کلمه ٔتأسف و تلهف است مانند یااَسَفی ̍. (منتهی الارب ).
حربالغتنامه دهخداحربا. [ ح ِ ] (ع اِ) حرباء. حربایه . سمندر. آفتاب گردک . آفتاب پرست . جحل . خامالاون . ابوقلمون . ابوحذر. بوقلمون . آفتاب گردش . اسدالارض . پژمره . مارپلاس . خور. انگلیون . روزگردک . (مهذب الاسماء). جمل الیهود. (حیاةالحیوان ). ابن الفلات . حنفاء. کربسه ٔ آفتاب پرست . (منتهی ا
یربهلغتنامه دهخدایربه . [ ی ِ ب َ ] (اسپانیایی ، اِ) به عجمیه ٔ اندلس به معنی گیاه است و آن شکسته ٔ کلمه ٔ لاتین هربا ست . در زبان محلی اسپانیااین کلمه جزء اول بعضی اسامی گیاهان است مثل یربه شانه و غیره ، و به معنی گیاه است . (یادداشت مؤلف ).- یربه ٔ اسبلینی ؛ طو
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عمر اشعری (نام پدر او را عمرو نیز گفته اند). وی از قضات دمشق بروزگار عبدالملک بن مروان بود و مردی قصه ای بروی برداشت و زنی مدعی شد که زن قاضی را هدیه ای داده اند و این حکم بدان جهت کرده است عبدالملک بحارث نوشت :اذا رشوة من دارقوم تقحمت علی اهل