هتخشانلغتنامه دهخداهتخشان . [ هَُ ت ُ ] (اِ) به لغت پازند و پهلوی ، بعضی دستورزان است که اهل حرفه و صنعت باشد. این طبقه از مردم ایران باستان ، جزو طبقه ٔ واستریوشان که یکی از طبقا
هتخشانلغتنامه دهخداهتخشان . [ هَُ ت ُ ] (اِ) به لغت پازند و پهلوی ، بعضی دستورزان است که اهل حرفه و صنعت باشد. این طبقه از مردم ایران باستان ، جزو طبقه ٔ واستریوشان که یکی از طبقا
هتخشبذلغتنامه دهخداهتخشبذ. [ هَُ ت ُ ب َ ] (پهلوی ، اِ) لقب رئیس و محافظ طبقه ٔ واستریوشان یا هتخشان که طبقه ٔ چهارم از طبقات اجتماعی ایران در روزگار ساسانی بوده است . رئیس این طب
طبقات اجتماعلغتنامه دهخداطبقات اجتماع . [ طَ ب َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مردمی که از نظر وضع اجتماعی و اقتصادی با هم متفاوتند. مقریزی در رساله ٔ اغاثةالامة بکشف الغمة طبقا
هفت خوانلغتنامه دهخداهفت خوان . [ هََ خوا / خا ] (اِخ ) خوان به معنی سفره است . بعضی وجه تسمیه ٔ این کلمه را آن دانسته اند که رستم و اسفندیار بعد از هر کامیابی ، خوانی ازاغذیه ٔ لذی
هفت خوانلغتنامه دهخداهفت خوان . [ هََ خوا / خا ] (اِخ ) از بلوک بیضا. (از فارسنامه ٔ ناصری ). رجوع به هفتخان شود.