هوا در هوالغتنامه دهخداهوا در هوا. [ هََ دَ هََ ] (ق مرکب ) بیهوده . هوسبازانه : صرف شد آن بدره هوا در هوامفلس و بدره ز کجا تا کجا.نظامی .
عملآوری در هواair curingواژههای مصوب فرهنگستانعملآوری سبزی یا مواد مشابه با استفاده از هوا در زیر سایهبان یا در جایگاه باز
خمرةآبگویش اصفهانی تکیه ای: --------- طاری: döla طامه ای: kuzaɂow طرقی: döla کشه ای: döla نطنزی: kuzaɂow
کوزةآبگویش اصفهانی تکیه ای: küza/ küzale طاری: düla طامه ای: kuze ow طرقی: döla کشه ای: döla نطنزی: kuza
عملآوری در هواair curingواژههای مصوب فرهنگستانعملآوری سبزی یا مواد مشابه با استفاده از هوا در زیر سایهبان یا در جایگاه باز
گردوخاک جوّatmospheric dustواژههای مصوب فرهنگستانذرات ریز معلق در هوا در اندازههای 1 تا 100 میکرومتر
کمبود سیری کاراندامشناختیphysiological saturation deficitواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف بین مقدار بخار آب موجود در هوا و مقدار بخار آب سیری هوا در دمای پوست بدن متـ . کمبود سیری 2 saturation deficit 2
هوالغتنامه دهخداهوا. [ هََ ] (ع اِ) هواء. جسم لطیف و روان که گرداگرد زمین را فراگرفته وجانداران و گیاهان از آن تنفس می کنند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ترکیبی از نیتروژن (ازت ) و
تعقیةلغتنامه دهخداتعقیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) خورانیدن چیزی به بچه ٔ نوزاده تا بیرون آورد آنچه در شکم وی باشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تیر به هوا در