هواشاتلغتنامه دهخداهواشات . [ هَُ ] (ع اِ) گروههای مردم . || شتران با هم آمیخته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اموال حرام . (منتهی الارب ).آنچه از مال حرام و حلال گرد آید.
هباشاتلغتنامه دهخداهباشات . [ هَُ ] (ع اِ) ج ِ هباشة. آنچه به دست آید از مال و گرد کرده شود. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). آنچه فراهم آورند از مال و اندوزند. مال اندوخته . ذخیره .
هواشانقلغتنامه دهخداهواشانق . [هََ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجبد شهرستان هروآباد، دارای 182 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
هباشاتلغتنامه دهخداهباشات . [ هَُ ] (ع اِ) ج ِ هباشة. آنچه به دست آید از مال و گرد کرده شود. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). آنچه فراهم آورند از مال و اندوزند. مال اندوخته . ذخیره .
هواشانقلغتنامه دهخداهواشانق . [هََ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجبد شهرستان هروآباد، دارای 182 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
هواعلغتنامه دهخداهواع . [ هَُ ] (ع مص ) قی کردن . || (اِ) قی . || ماه ذیقعده .ج ، هواعات ، اَهوعة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).