هواجسلغتنامه دهخداهواجس . [ هََ ج ِ ] (ع اِ) ج ِهاجس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). وساوس . وسوسه ها.(یادداشت بخط مؤلف ). خطرات شیطانی که در دل گذرند و این ج ِ هاجسة است به مع
مساورلغتنامه دهخدامساور. [م ُ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مساورة. همدوش : همه شب در هواجس آن محنت و وساوس آن وحشت مسامر نجوم و مساور رجوم بودم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 96).
الهیلغتنامه دهخداالهی . [ اِ لا ] (ع منادا، صوت ) مرکب از «اله » که اسم ذات حق تعالی است و یاء متکلم ، پس معنی مجموع اله من است . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). این لفظ را در
بررفتلغتنامه دهخدابررفت . [ ب َرْ رَ ] (مص مرخم مرکب )تفرقه و پریشانی حواس . پریشانی . تفرقه . (یادداشت مؤلف ) : روزی بر کوهی نشسته بودیم آرزوی زن و فرزند در خاطر من گذشت آن طای
رجوملغتنامه دهخدارجوم . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رَجْم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ستاره ها که به آن رانده شوند شیاطین . (غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (آنندراج