هژهارفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدندان زایدی که در دهان اسب درمیآید و تا آن را بیرون نیاورند نمیتواند علوفه بخورد.
هژهارلغتنامه دهخداهژهار. [ هََ ] (اِ)نوعی از علتهای اسبان ، و آن دندان زیادتی باشد مر اسب را که تا آن را نشکنند یا نکنند اسب علف را به فراغت نمیتواند خورد و فربه نمیشود. (برهان )
ههارمونیهلغتنامه دهخداههارمونیه . [ ] (اِخ ) نام زن موهومی در افسانه های یونان و گویا همسر هرمس بود و در زمره ٔ ارباب انواع کبیر به شمار میرفت . || کنایه ازتوازن عالم نیز بوده است .
کمان گروههلغتنامه دهخداکمان گروهه . [ ک َ گ ُ هََ / هَِ ] (اِ مرکب ) کمان قروهه است که کمان گلوله باشد. (برهان ). کمانی که در آن غلوله نهاده رها کنند و به هندی آن را غلیل گویند و آن ر
هژهارلغتنامه دهخداهژهار. [ هََ ] (اِ)نوعی از علتهای اسبان ، و آن دندان زیادتی باشد مر اسب را که تا آن را نشکنند یا نکنند اسب علف را به فراغت نمیتواند خورد و فربه نمیشود. (برهان )
ههارمونیهلغتنامه دهخداههارمونیه . [ ] (اِخ ) نام زن موهومی در افسانه های یونان و گویا همسر هرمس بود و در زمره ٔ ارباب انواع کبیر به شمار میرفت . || کنایه ازتوازن عالم نیز بوده است .