هنیئالکفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگوارا باد برتو: ◻︎ سخن این به آن هنیئاًلک / پاسخ آن به این که بادت نوش (هاتف: ۴۹).
نوشانوشلغتنامه دهخدانوشانوش . (اِ مرکب ) نوش نوش . نوش باد نوش باد! نوش بادی که باده گساران در بزم می هنگام جام برگرفتن یکدیگر را گویند : صفیر مرغ و نوشانوش ساقی ز دلها برده اندوه
نافجةلغتنامه دهخدانافجة. [ ف ِ ج َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث نافج . رجوع به نافج شود. || ابر بسیارباران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد)
هاتفلغتنامه دهخداهاتف . [ ت ِ ] (اِخ ) سیداحمد اصفهانی که هاتف تخلص یافت نسباً از سادات حسینی است . اصل خاندان او چنانکه از تذکره ها برمی آید از قصبه ٔ اردوباد آذربایجان بوده که