نقطۀ پایانیend point 2واژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای در تیتر کردن (titration) که در آن اثری، مانند تغییر رنگ، نشانۀ رسیدن به نقطۀ موردنظر است
پتانسیل صفحۀ پایانیend plate potentialواژههای مصوب فرهنگستانپتانسیل کنشی که در صفحۀ پایانی عصب-عضله (motor end plate) به وجود میآید
پهنای زاویهای باریکۀ رادارangular beam-width in radarواژههای مصوب فرهنگستانزاویهای که باریکۀ پرتوِ رادار در سطح افقی پوشش میدهد
هنیعلغتنامه دهخداهنیع. [ هََ ] (ع ص ) رجل هنیع؛ مرد کج قامت . || مرد پست و کوتاه گردن . (منتهی الارب ).
هنیفقانلغتنامه دهخداهنیفقان . [ هَُ ن َ ف َ ] (اِخ ) قریه ای است میانه ٔجنوب و مغرب رنجبران به فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
هنیلغتنامه دهخداهنی ٔ. [ هََ ] (ع ص ) گوارا و گوارنده . هنی : چو تشنه نباشد کس آنجا، پس آن چه جای شراب هنی ٔ و مری است . ناصرخسرو.|| آنچه بی دسترنج رسد کسی را. گوارنده از طعام و شراب . (منتهی الارب ). || (اِ خ ) هنی ٔ و مری ٔ؛ نام