تیشهلغتنامه دهخداتیشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) از ریشه ٔ تش به معنی ... تبر... پهلوی تیشک و تِش ... طبری تاشَه ... (حاشیه ٔ برهان چ معین ). افزار آهنی نجاران . (فرهنگ فارسی معین ).
دوبلهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهفیلمی که مکالمۀ هنرپیشگان آن از زبانی به زبان دیگر برگردانده شده باشد.
تماشاخانهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهعمارتی که برای بازی کردن بازیگران و نمایش دادن حرکات هنرپیشگان آماده شده باشد؛ جایی که افسانه و داستانی را بهوسیلۀ هنرپیشگان نمایش بدهند و مردم برای تماشا برو
greenroomsدیکشنری انگلیسی به فارسیگلخانه ها، شایعات رایج بین هنرپیشگان، اطاق انتظار یا خلوتگاه بازیگران